با بهانه / بی بهانه

إذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب... اگر هم نپرسیدند بگو من غریبم...

با بهانه / بی بهانه

إذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب... اگر هم نپرسیدند بگو من غریبم...

باز ده آبرو

  

مریز آبروی سرازیر ما را
به ما باز ده نان و انجیر ما را

خدایا !
اگر دستبند تجمل
نمی بست دست کمانگیر ما را
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را

ولی خسته بودیم و یاران هم دل
به نانی گرفتند شمشیر ما را
ولی خسته بودیم و می برد طوفان
تمام شکوه اساطیر ما را

طلا را که مس کرد
دیگر ندانم
چه خاصیتی بود اکسیر ما را
 

 

 محمد کاظم کاظمی

کی بود پشیمانی؟

 

  ساقیا بده جامی زان شراب روحانی                تا دمی بیاسایم زین حجاب ظلمانی 

 دین ودل به یک دیدن باختیم و خرسندیم          در غمار عشق ای دل کی بود پشیمانی؟ 

  

 

 

  

کی بود پشیمانی؟  

کی بود پشیمانی؟ 

کی بود پشیمانی؟ 

کی بود پشیمانی؟ 

کی بود پشیمانی؟

همچنان کن

اِلهى کَفى بى عِزّاً اَنْ اَکُونَ لَکَ عَبْداً

وَکَفى بى فَخْراً اَنْ تَکُونَ لى رَبّاً

اَنْتَ کَما اُحِبُّ

فَاجْعَلْنى کَما تُحِبُّ

 

خدایا این عزت مرا بس است که بنده تو باشم

و این افتخار برایم بس است که تو پروردگار منى

تو چنانى که من خواهم مرا همچنان کن که تو خواهى

امام علی (ع)