دل این سوره ی فجر
پشت این صبح مبین
به تفاسیر نگاه تو اگر
گرم
نبود
شب ظلمانی یخبندان را
هیچ از قالب تکرار زدن شرم نبود
آه ای عالم
ربانی عشق
در کتابی ابدی
شرح منظومه ی بیداری ما را بنویس...
-سید حسن
حسینی-
مریز آبروی سرازیر ما را
به ما باز ده نان و انجیر ما را
خدایا !
اگر دستبند تجمل
نمی بست دست کمانگیر ما را
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیر ما را
ولی خسته بودیم و یاران هم دل
به نانی گرفتند شمشیر ما را
ولی خسته بودیم و می برد طوفان
تمام شکوه اساطیر ما را
طلا را که مس کرد
دیگر ندانم
چه خاصیتی بود اکسیر ما را
محمد کاظم کاظمی
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار بده و با همه دوست و مهربان باش.
مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی.
زیرا مردم دو دسته اند :
دسته ای برادر دینی تو،
و دسته ای دیگر همانند تو در آفرینش.
اگر گناهی از آنان سر میزدند یا علت هایی بر آنا عارض می شود،
خواسته یا ناخواسته اشتباهی مرتکب می شوند .
آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر،
آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد ...
نهج البلاغه / نامه ی 53/ نامه به مالک اشتر
ـ " آدمها وقتی برای من وجود دارند که از پلهی خاصّی از شعور بالا رفته باشند. خوب و بدشان را با معیار معرفت میسنجم. دنبال خوب نمیگردم. آدم خوب یعنی آدم با شعور و آگاه. با چنین آدمی، هم در خیابانهای نیویورک برخوردهام، و هم در کوچههای کاشان ... "
سهراب سپهری ...
پ. ن : با سهراب عمیقا موافقم